loading...
اگر تنهاترین تنها شوم باز هم خدا هست
کیمیا سعادت بازدید : 10 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

عصر یک جمعه ی دلگیر

وجود تو کنار هر دل بی دل آشفته شود حس

تو کجایی گل نرگس؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنیست ز جنس غم و ماتم

زده آتش به دل عالم آدم

مگر این روز و شب رنگ شفق یافته،در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ای عشق مجسم!

که به جان نم شبنم

بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت

نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت!

به فدای نخ آن شال سیاهت

به فدای رخت ای"ماه"

بیا

صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه ان بزم توئی

آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه،

دلم سوخته از آه نفس های غریبت

دل من بال کبوتر شده

خاکستر پرپر شده

همراه نسیمی سحری

روی پر فطرس معراج

و سپس رفته به اقلیم رهایی،

به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی

و خلاصه شود آیا که مرا همراه خودت زیر رکابت

ببری تا بشوم کرب و بلایی؟

به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد،

نگهم خواب ندارد،

قلمم گوشه ی دفتر عزم ناب ندارد،

شب من روزن مهتاب ندارد،

همه گویند به انگشت اشاره

مگر این عاشق بی چاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد

تو کجایی؟

تو کجایی؟

شده ام باز هوایی...

               سید حمیدرضا برقعی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 35
  • بازدید سال : 43
  • بازدید کلی : 630